اکتبر 1999 بود که نیکولاس وایت سوار آسانسور شد تا به پشت بام برود و یک سیگار بکشد، اما 41 ساعت در یک کابوس تنگ و تاریک گیر افتاد. او کاری را کرد که همه در این شرایط می‌کنند، دکمه‌ی اینترکام را فشار داد و درخواست کمک کرد. اما در نهایت پاسخی دریافت نکرد و پس از یک روز و نیم که در  آسانسور گیر کرده بود، نجات یافت. با این‌که وایت آسیب فیزیکی ندید، اما دیگر نتوانست پایش را در  آسانسور دیگری بگذارد. 

چنین مشکلی ممکن است برای هر کسی پیش بیاید. در سال 2011  راهبه‌ای پیر در یک  آسانسور در بالتیمور چهار روز گیر افتاد. خوشبخانه او مقداری غذا و آب همراه خود داشت. گیر افتادن در  آسانسور می‌تواند یک شکنجه باشد. نبض سریع می شود، فشار خود بالا می‌رود، تعرق زیاد می‌شود و به زندگی و مرگ فکر می‌کنیم. گاهی اواقات گریه می‌کنیم، مضطرب می‌شویم و اگر خوش‌شانس باشیم این شرایط را تنهایی تجربه نمی‌کنیم. چیزهای زیادی ممکن است روان انسان را تحت فشار قرار دهد و گیر افتادن در  آسانسور یکی از آن‌ها است. بعضی افراد حتی با ترس از گیر افتادن در  آسانسور هم دچار حملات عصبی می‌شوند. 

در دسامبر سال 2011، سوزان هارت 41 ساله در ساختمانی در خیابان مدیسون وارد  آسانسور شد. در عین ناباوری در  آسانسور روی او بسته شد و هارت لای در گیر کرد. ناگهان  آسانسور به یک هیولا تبدیل شد و هارت را با خود به سمت بالا کشید و به کشتن داد و دو نفر دیگر را نیز مجروح کرد. شنیدن این داستان‌ها مو را به تن سیخ می‌کند، اما این اتفاقات بسیار نادر هستند. هر سال در آمریکا 27 نفر از حوادث  آسانسور جان خود را از دست می‌دهند، اما باتوجه به این‌که آسانسور‌ها در سال 18 میلیارد بار مسافران را جا به جا می‌کنند، این آمار بسیار ناچیز است. در واقع اگر در آمریکا زندگی کنید، شانس این‌که از برخورد صاعقه جان خود را از دست دهید بیشتر از این است که دچار حوادث  آسانسور شوید. 

کسانی که آسانسورها را طراحی می‌کنند ادعا دارند این حوادث ناشی از خطاهای انسانی است، نه خطای دستگاه. البته بعید هم نیست، چون بعضی افراد هنگام پیاده شدن از خودرو نیز به خودشان آسیب می‌زنند. اما هم‌چنان مردم از آتش‌سوزی در  آسانسور، قطع شدن اعضای بدن‌شان لای در آسانسور و دیگر مشکلات وحشت دارند. بله،  آسانسور برای خیلی‌ها اضطراب می‌آورد، برای کسانی که دوست ندارند سوارش شوند یا حتی منتظرش بمانند. 


در مورد افرادی که از آسانسور ترس دارند پزشکان می‌گویند مکانیزم مقابله با ترس ذهن این افراد مشکل دارد.

در حالی که آماری در خصوص تعداد کسانی که از  آسانسور وحشت دارند وجود ندارد، پزشکان می‌گویند مکانیزم مقابله با ترس ذهن این افراد مشکل دارد. این مکانیزم با عکس‌العمل‌های بیوشیمی که شامل ترشح هورمون‌ها می‌شود شروع به کار می‌کند. وقتی این اتفاق می‌افتد، نمی‌توانیم صحبت کنیم، دست و پای‌مان می‌لرزد و ضربان قلب‌مان بالا می‌رود. ترس از  آسانسور یک نوع ترس از فضاهای تنگ یا کلاستروفوبیا است. تقریبا 5٪ از جمعیت جهان دچار این وحشت هستند که یک نوع اختلال اضطرابی تلقی می‌شود. کسانی که از  آسانسور می‌ترسند جدای ترس از خراب شدن آن، از حمله‌های عصبی نیز وحشت دارند. این افراد در  آسانسور عرق می‌کنند، ضربان قلب و فشار خون‌شان بالا می‌رود. بعضی‌ها دچار مشکلات تنفسی یا خشکی دهان می‌شوند. دیگران غش می‌کنند یا حالت تهوع به آن‌ها دست می‌دهد. علائم این نوع ترس پایان ندارند. 

بعضی دانشمندان عقیده دارند کلاستروفوبیا ژنتیکی است. مغز این افراد طوری تکامل پیدا کرده که بودن در فضاهای تنگ را خطرناک تلقی می‌کند. در نتیجه، مغز یک مکانیزم طراحی کرده که این افراد را در فضاهای تنگ امن نگه دارد. دیگر دانشمندان عقیده دارند کلاستروفوبیا اکتسابی است و از یک تجربه‌ی بد در فضایی تنگ ناشی می‌شود. کسانی که دچار آگوروفوبیا یا برون هراسی هستند هم از  آسانسور وحشت دارند. این افراد از هر جایی که راه فرار نداشته باشد می‌ترسند. 

درمان ترس از  آسانسور ساده نیست، اما بعضی روانشناسان روش شناختی-رفتاری را پیشنهاد می‌کنند. در این روش بیمار در معرض ترس قرار می‌گیرد تا با آن رو به شود و ترس از بین برود. یک روش برای انجام این کار قرار دادن بیمار در یک فضای بسته به اندازه‌ی باجه‌ی تلفن است. بیمار باید تا زمانی که به ترس غلبه کند در این فضا بماند. کسانی که نمی‌خواهند این روش را امتحان کنند، می‌توانند هنگام سوار شدن  آسانسور کارهایی انجام دهند تا ذهن‌شان منحرف شود. می‌توانید یک بند به مچ‌تان ببندید و با آن بازی کنید، یا سعی کنید با چشمان بسته تشخیص دهید کدام کلید جا کلیدی‌تان برای کدام در است. به این شکل قبل از این‌که متوجه شوید به طبقه‌ی مورد نظرتان می‌رسید. 


منبع : Howstuffworks