با والدینی که نمیخواهند در خانه سالمندان نگهداری شوند چه باید کرد
«میخواهم برگردم خانه». تقریبا هر فردی که از سالمندی با مشکلات روانی نگهداری میکند این درخواست دردناک را شنیده است، حتی اگر شخص مورد نظر در خانهی خودش زندگی کند. بیشتر روانشناسان عقیده دارند «خانه» ای که سالمندان میخواهند به آن بازگردند خانهی کودکیشان است. چون در مراحل پیشرفت آلزایمر، «خانه» در ذهن فرد همان خانهی کودکی است.
همچنین وقتی از یک پیرزن، فریاد «مامان! مامان!» میشنوید او در ذهن خود یک دختر جوان است که مادر جوانش را صدا میزند. تمام کهنسالانی که وارد با والدینی که نمیخواهند در خانه سالمندان نگهداری شوند چه باید کرد میشوند مشکل روانی ندارند و تمام مشکلات روانی یکسان نیستند.
بسیاری از کهنسالان نیز هستند که مشکل روانی دارند اما نمیخواهند به خانهی خود برگردند. اما اگر به خانههای سالمندان سر بزنید این درخواست را از اکثر پیرمردها و پیرزنها میشنوید. ممکن است اصلا شما را نشناسند ولی باز هم درخواست کمک میکنند و این درخواست قلب انسان را به درد میآورد.
بعضی از بیماران آلزایمری وقتی به خانه سالمندان منتقل میشوند تصور میکنند موقتی است و پس از مدتی به خانه باز میگردند. اما وقتی میبینند این اتفاق رخ نمیدهد درخواست میکنند آنها را به خانه ببرند. همانطور که قبلا هم گفتیم خانهای که آنها از آن یاد میکنند خانهی خودشان نیست و خانهی دوران کودکی آنها است. پس اگر آنها را به خانه ببرید باز هم احساس نخواهند کرد که به خانه رفتهاند. اما این از دردناک بودن موقعیت چیزی کم نمیکند. میتوانید از پرستاران مرکز نگهداری از سالمندان بخواهید به آنها بگویند «اینجا خانهی شماست».
اشکالی ندارد اما کمک زیادی نخواهد کرد. اگر فرد با شنیدن این جمله ناراحت میشود بهتر است از پرستاران بخواهید دیگر تکرارش نکنند. بحث کردن فقط شرایط را بدتر میکند. در چنین شرایطی باید یک نفس عمیق بکشید و بپذیرید که باز هم این درخواست را خواهید شنید. انتظارش را داشته باشید، آن را بپذیرید و برای چنین شرایطی برنامهریزی کنید. سپس رویهی «حواس پرت کردن» را پیش بگیرید.
کنار آمدن با والدینی که میخواهند خانه سالمندان را ترک کنند
هرگاه والدینتان از شما خواستند که آنها را از خانه سالمندان به خانه ببرید، به نشانهی موافقت سری تکان دهید و سپس سعی کنید توجه پدر یا مادرتان را به موضوع دیگری جلب کنید.
اگر پدر یا مادر سالمند شما از واکر یا صندلی چرخدار استفاده میکند او را به سمت پنجره یا شی جالبی ببرید. اگر در سالن خانه سالمندان قفس پرنده یا آکواریوم هست، میتواند سوژهی خوبی برای پرت کردن حواس والدین باشد. شما میتوانید با صحبت کردن در مورد پرندهها یا ماهیها حواس او را پرت کنید.
در نهایت میتوانید بحث را به خاطرات خوب بکشانید. چقدر میتوانید حواس او را پرت کنید؟ شاید برای یک دقیقه و شاید یک ساعت. شاید هم اصلا موفق نشوید، اما شروع خوبی است. اگر اولین تلاشتان موفقیت آمیز نبود دوباره تلاش کنید. آلبوم عکس یا خاطرات کودکی میتوانند سوژههای خوبی باشند.
یک راهنمایی برای کسانیکه از والدین خود در خانه نگهداری میکنند ولی آنها باز هم میخواهند به «خانه» بروند
سعی کنید بیمار را درک کنید و روش حواس پرت کردن را امتحان کنید. بعضیها حتی بیمار را سوار ماشین میکنند، دوری میزنند و دوباره به خانه باز میگردانند. این روش ممکن است برای مدتی مفید واقع شود. فرقی نمیکند چه کار کنید، به هرحال این جمله را خواهید شنید: «میخواهم به خانه برگردم».
بهتر است سعی کنید موقعیت را درک کنید و بپذیرید. اوضاع همین است که هست و از دست شما هم کاری بر نمیآید. روش حواس پرت کردن تا مدتی مفید واقع میشود اما همیشه این درخواست را میشنوید. گاهی اوقات تنها راه چاره این است که خود را با موقعیت وفق دهید.
همچنین وقتی از یک پیرزن، فریاد «مامان! مامان!» میشنوید او در ذهن خود یک دختر جوان است که مادر جوانش را صدا میزند. تمام کهنسالانی که وارد با والدینی که نمیخواهند در خانه سالمندان نگهداری شوند چه باید کرد میشوند مشکل روانی ندارند و تمام مشکلات روانی یکسان نیستند.
بسیاری از کهنسالان نیز هستند که مشکل روانی دارند اما نمیخواهند به خانهی خود برگردند. اما اگر به خانههای سالمندان سر بزنید این درخواست را از اکثر پیرمردها و پیرزنها میشنوید. ممکن است اصلا شما را نشناسند ولی باز هم درخواست کمک میکنند و این درخواست قلب انسان را به درد میآورد.
بعضی از بیماران آلزایمری وقتی به خانه سالمندان منتقل میشوند تصور میکنند موقتی است و پس از مدتی به خانه باز میگردند. اما وقتی میبینند این اتفاق رخ نمیدهد درخواست میکنند آنها را به خانه ببرند. همانطور که قبلا هم گفتیم خانهای که آنها از آن یاد میکنند خانهی خودشان نیست و خانهی دوران کودکی آنها است. پس اگر آنها را به خانه ببرید باز هم احساس نخواهند کرد که به خانه رفتهاند. اما این از دردناک بودن موقعیت چیزی کم نمیکند. میتوانید از پرستاران مرکز نگهداری از سالمندان بخواهید به آنها بگویند «اینجا خانهی شماست».
اشکالی ندارد اما کمک زیادی نخواهد کرد. اگر فرد با شنیدن این جمله ناراحت میشود بهتر است از پرستاران بخواهید دیگر تکرارش نکنند. بحث کردن فقط شرایط را بدتر میکند. در چنین شرایطی باید یک نفس عمیق بکشید و بپذیرید که باز هم این درخواست را خواهید شنید. انتظارش را داشته باشید، آن را بپذیرید و برای چنین شرایطی برنامهریزی کنید. سپس رویهی «حواس پرت کردن» را پیش بگیرید.
کنار آمدن با والدینی که میخواهند خانه سالمندان را ترک کنند
هرگاه والدینتان از شما خواستند که آنها را از خانه سالمندان به خانه ببرید، به نشانهی موافقت سری تکان دهید و سپس سعی کنید توجه پدر یا مادرتان را به موضوع دیگری جلب کنید.
اگر پدر یا مادر سالمند شما از واکر یا صندلی چرخدار استفاده میکند او را به سمت پنجره یا شی جالبی ببرید. اگر در سالن خانه سالمندان قفس پرنده یا آکواریوم هست، میتواند سوژهی خوبی برای پرت کردن حواس والدین باشد. شما میتوانید با صحبت کردن در مورد پرندهها یا ماهیها حواس او را پرت کنید.
در نهایت میتوانید بحث را به خاطرات خوب بکشانید. چقدر میتوانید حواس او را پرت کنید؟ شاید برای یک دقیقه و شاید یک ساعت. شاید هم اصلا موفق نشوید، اما شروع خوبی است. اگر اولین تلاشتان موفقیت آمیز نبود دوباره تلاش کنید. آلبوم عکس یا خاطرات کودکی میتوانند سوژههای خوبی باشند.
یک راهنمایی برای کسانیکه از والدین خود در خانه نگهداری میکنند ولی آنها باز هم میخواهند به «خانه» بروند
سعی کنید بیمار را درک کنید و روش حواس پرت کردن را امتحان کنید. بعضیها حتی بیمار را سوار ماشین میکنند، دوری میزنند و دوباره به خانه باز میگردانند. این روش ممکن است برای مدتی مفید واقع شود. فرقی نمیکند چه کار کنید، به هرحال این جمله را خواهید شنید: «میخواهم به خانه برگردم».
بهتر است سعی کنید موقعیت را درک کنید و بپذیرید. اوضاع همین است که هست و از دست شما هم کاری بر نمیآید. روش حواس پرت کردن تا مدتی مفید واقع میشود اما همیشه این درخواست را میشنوید. گاهی اوقات تنها راه چاره این است که خود را با موقعیت وفق دهید.
منبع : Agingcare