در آموزش نقاشی به مبتدیان یکی از رایج‌ترین مشکلاتی وجود دارد بحث پرسپکتیو است. اگر هنر جو پرسپکتیو را خوب یاد بگیرد و از آن استفاده کند، می‌تواند کار‌های زیبایی خلق کند در غیر این صورت کار او خراب می‌شود. اگر شما هم مانند اکثر نقاشان هستید شاید سعی دارید در نقاشی خود عمق به وجود بیاورید. کشیدن چشم بیننده به عمق صحنه توهم واقعی بودن اثر را به وجود می‌آورد. اما گاهی اوقات این کار به طور صحیح انجام نمی‌گیرد، یعنی یک شی دور در نقاشی آن‌قدرها هم که باید دور به نظر نمی‌رسد، شکل‌ها تناسب ندارند، ساختمان‌ها طوری هستند که انگار می‌خواهند از بوم سر بخورند و در کل تصویر خلق شده عجیب و غریب به نظر می‌رسد. اما شما تنها نیستید و خیلی‌ها این مشکل را دارند.


چرا کشیدن پرسپکتیو این قدر سخت است

پرسپکتیو یکی از مباحثی  است که در آموزش نقاشی باید مورد توجه قرار گیرد و همین بحث  به ظاهر ساده بسیاری از هنرجویان را از یادگیری در طول آموزش نقاشی ناامید می‌کند. شاید سایه‌ها را خوب می‌کشید و خطوط را به زیبایی ترسیم می‌کنید اما ردیف درختان آن طور که باب میل شما است در پس زمینه به عقب نمی‌روند و کوچک نمی‌شوند. برخی اوقات پرسپکتیو تبدیل به یک معضل بزرگ می‌شود. می‌توانید با چند تکنیک ساده به نقاشی خود عمق ببخشید.


اصول ساده پرسپکتیو

همپوشانی

در آموزش نقاشی این یکی از روش‌های آسان برای ایجاد پرسپکتیو است که به راحتی مورد غفلت قرار می‌گیرد. تنها چیزی که لازم دارید این است که یک شی را در جلوی شی دیگر قرار دهید.  این کار خیلی راحت است و به بیننده کمک می‌کند اندازه‌ی نسبی شی را تخمین بزند. در نقاشی از یک منظره، کار تخمین می‌تواند دشوار باشد چون نما ممکن است از دور تا چند کیلومتر به عقب امتداد یابد اما بدون همپوشانی به سختی می‌توان گفت که چقدر دور است.

همپوشانی همیشه چیز واضحی مانند یک درخت در جلوی حصار نیست و می‌تواند در هر جایی باشد به ویژه در طبیعت. همپوشانی شاخه‌های یک درخت می‌تواند به سادگی عمق به وجود بیاورد. البته قرار نیست این تصور عمق چیزی مثل استاندارد هودینی باشد، اما در پرسپکتیو هر چیز کوچکی می‌تواند به ایجاد عمق کمک کند.

نکته: طول سایه. اگر در یک نقاشی یک پارچ جلوی یک صندوقچه قرار داشته باشد، می‌توانید فاصله را با سایه‌ای که انداخته حدس بزنید. گرچه زیاد هم واضح نیست اما به ذهن سابلیمینال ما کمک می‌کند تا صحنه‌ای را که روبروی ما است درک کند. طرز قرار گیری اشیاء نسبت به یکدیگر می‌تواند تفاوت زیادی در ایجاد حالت عمق در نقاشی به وجود بیاورد. چرا؟ چون اگر اشیاء روی یک سطح در کنار هم قرار داده شوند به سختی می‌توان اندازه و فاصله‌ی آن‌ها را حدس زد. باید در نقاشی چند نشانه به بیننده بدهید تا رابطه‌ی بین اشیاء را درک کند.


در آموزش نقاشی اگر آن‌چه را که می‌بینید بکشید نقاشی شما واقعی‌تر خواهد بود.

گام عملی اول: ایجاد پرسپکتیو در نقاشی به صورت گام به گام

  • گام اول: دو شی، مثلا یک سیب و یک فنجان  انتخاب کنید.
  • گام دوم: آن‌ها را روی میز در کنار هم قرار دهید و نگاه‌‌تان را طور تنظیم کنید که به صورت افقی با میز قرار گیرد و قسمت بالای میز محو شود.
  • گام سوم: حال این نما را آنالیز کنید. کدام یک از این دو شی دورتر به نظر می‌رسد؟ مشکل بتوان گفت.
  • گام چهارم: سیب را به سمت چپ حرکت دهید تا با فنجان همپوشانی ایجاد کنید.
  • گام پنجم: فضاهای منفی را که ایجاد کرده‌اید بررسی کنید. این کار در ایجاد ترکیب متعادل مهم است.
  • گام ششم: همه‌ی لامپ‌های اتاق به جز یکی را خاموش کنید، یک چراغ قوه هم خوب است. با این کار سایه به وجود می‌آید. سیب را به فنجان نزدیک‌تر و یا از آن دور کنید تا تاثیر سایه را هنگام ایجاد تصور عمق ببینید.
  • گام هفتم: آن را نقاشی کنید.

اگر نمی‌توانید نقاشی کنید اصلا نگران نباشید. بیایید اول نگاهی به نکات علمی در پشت نقاشی بیندازیم.


نیم‌کره‌های چپ و راست مغز

در بسیاری از فعالیت‌ها که مانند نقاشی هستند، برای این که چیزی را ببینید باید توانایی گول زدن سمت چپ مغز را یاد بگیرید. این سمت از مغز منطقی و معقول است که دوست دارد چیزها را نامگذاری کند، آن‌ها را مرتب کند و همیشه سعی می‌کند در هنگامی که نقاشی می‌کشید به سمت راست مغز که خلاق‌تر است کمک کند. منظور ما از کمک، ممانعت است. البته هدف آن از این کار بد نیست اما می‌تواند جلوی پیشرفت نقاشی را بگیرد.


یکی از هدف‌های آموزش نقاشی این است که کمک کند هنرجویان دانسته‌های خود را کنار بگذارند.

تفکر سمت چپ مغز

اگر این را می‌دانید که یک صندلی چهار پایه دارد اما تنها سه پایه از آن را می بینید، مغز منطقی شما سعی می‌کند به شما کمک کند و از شما می‌خواهد که یک پایه‌ی چهارم هم بکشید. حتی اگر نتوانید از زاویه‌ای که به آن نگاه می‌کنید پایه‌ی چهارم را ببینید. اگر به طور طبیعی چپ‌مغز هستید، برای مغز شما سخت‌تر است که به سمت راست مغز که دارای هوشیاری فضایی است پرش کند. البته سخت‌تر است اما غیر ممکن نیست.

اگر به‌جای کشیدن چیزی که فکر می‌کنید می‌دانید، آن‌چه را که می‌بینید بکشید نقاشی شما واقعی‌تر خواهد بود. در آموزش نقاشی باید این نکته  برای هنرجویان به خوبی جا بیوفتد.


اتنزاعی فکر کنید تا واقع گرایانه خلق کنید

باید سعی کنید هر چیزی را که فکر می‌کنید در مورد سوژه می‌دانید فراموش کنید تا بتوانید آن را همان‌طور که هست نقاشی کنید و یکی از هدف‌های آموزش نقاشی هم همین است که کمک کند هنرجویان دانسته‌های خود را کنار بگذارند.

اگر خانه‌ای را که در دور دست قرار دارد نقاشی می‌کنید، سمت چپ مغز به شما می‌گوید که خانه بزرگ است بنابراین اگرچه شما آن را کوچک می‌بینید اما باز هم تمایل دارید که آن را قدری بزرگ‌تر بکشید. فقط کمی سعی می‌کنید خود را گول بزنید. اما در هر حال فرق چندانی نمی‌کند. به هر حال، همه‌ی این تغییرات جزئی روی عمق نقاشی اثر می‌گذارند.


اندازه و مکان

ترسیم یا همان کشیدن مداد بر روی خطوط کم رنگ یک نقاشی بد جا افتاده و مردم فکر می‌کننند این کار خوب نیست و شاید در آموزش نقاشی هم هنر جویان از انجام این کار منع شوند. اما این کار به شما کمک می‌کند تا دیدن را یاد بگیرید.

بد نیست نقاشی را با این روش شروع کنید چون می‌توانید نماهای ساده و متناسبی را به وجود بیاورید.  برای درک مزایای ترسیم باید با مفهوم «سطح عکس» آشنا شویم.


یدر آموزش نقاشی باید یاد بگیرید که هر چیزی را در یک فریم یا چار چوب ببینید.

سطح عکس چیست

وقتی نقاشی کردن را یاد می‌گیرید باید هر چیزی را در یک فریم یا چار چوب ببینید؛ چون همه‌ی نقاشی‌ها در این چار چوپ قرار دارند.

اگر یک شیشه‌ی شفاف خیالی مستطیلی یا مربعی شکل را به‌صورت عمودی بین خودتان و چیزی که از آن نقاشی می‌کنید، در نظر بگیرید و تصور کنید که سوژه را از پشت شیشه می‌بینید و فقط با قلم روی آن می‌کشید در این‌صورت یک «سطح عکس» به وجود آورده‌اید.  نقاشی اساسا چیزی جز این نیست. نقاشی یعنی کپی کردن چیزی که بر روی «سطح عکس» می‌بینید.

«سطح عکس» وجود خارجی ندارد و فقط با چشم ذهن باید آن را دید و تجسم آن در ذهن می‌تواند کار دشواری باشد. اگر در خانه نشسته‌اید نگاهی به پنجره بیندازید. اگر چیزهای فیزیکی مثل قاب پنجره و چیزهای دیگر وجود نداشت چیزی که مقابل شما  است سطح عکس نام می‌گرفت. انجام این کار خیلی مفید است. همچنین «سطح عکس» دلایل خوب در نیامدن نقاشی را برای ما روشن می‌کند.


حرکت

اگر از یک جای ثابت سر خود را تکان دهید، تصویر روی پنجره با سوژه در یک راستا قرار نمی‌گیرد. داستان صندلی سه پایه را به خاطر می‌اورید؟ این دقیقا همان اتفاقی است که هنگام شروع نقاشی روی می‌دهد. سمت چپ مغز شما به شما می‌گوید حرکت کن تا به‌جای این‌که در یک وضعیت بمانید بتوانید کل شی را ببینید. تصور کنید سر شما داخل یک گیره‌ی نجاری است و نمی‌توانید آن را حرکت دهید.

اگر به یک نقاش در حال نقاشی کردن دقت کنید، می‌بینید که چشم‌های او پیوسته در حال حرکت است اما سر او بی‌حرکت است. مبتدیان اغلب سر خود را حرکت می‌دهند و به‌جای این‌که به سوژه نگاه کنند چشم‌های خود را به کاغذ می‌دوزند.

بیایید به موضوع پرسپکتیو باز گردیم.


برای پرسپکتیو در آموزش نقاشی عکس منظره و دارای عمق به ترسیم بر روی خط مقیاس کمک می‌کند.

گام عملی دوم: ترسیم بر روی خط مقیاس

  • گام اول: عکسی پیدا کنید که عمق داشته باشد. عکس منظره برای این کار عالی است.
  • گام دوم: یک کاغذ ترسیم یا پلاستیک شفاف روی تصویر قرار دهید.
  • گام سوم: چیزهایی را که در عکس تکرار شده‌اند با کشیدن خط مشخص کنید. مثلا ردیف ساختمان‌ها، درختان یا تیر‌های چراغ برق. اشیا باید از لحاظ مقیاس نزدیک به هم باشد پس خانه و موش مناسب هم نیستند.

این کار در آموزش نقاشی درس بزرگی به ما می‌دهد. اشیاء به سرعت کوچک و کوچک‌تر می‌شوند و همان طور که فاصله از بیننده بیشتر می شود فضای بین اشیاء کوچک‌تر می‌شود.


مقیاس

در قسمت ترکیب راجع به اهمیت تنوع در کار برای ایجاد ترکیب متعادل و جذابیت بصری در نقاشی صحبت کردیم.

هنگامی که برای اولین بار شروع به نقاشی می‌کنید یا اگر در کار آموزش نقاشی فعالیت می‌کنید حقه‌ی تغییر اندازه و فضا می‌تواند کمک زیادی به شما بکند.

بنابراین هر یک از فاصله‌ها میان تیرک‌های حصار باغ:

  • مقیاس متفاوتی خواهد داشت
  • شکل متفاوتی خواهد داشت
  • با دور شدن کوچک‌تر خواهد شد
  • با دور شدن کوتاه‌تر خواهد شد
  • در دور دست نزدیک تر به هم خواهند بود
اما گرچه می‌دانیم این درست است اما وقتی می‌خواهیم این تغییر در اندازه را اعمال کنیم بیش از حد محتاطانه عمل می‌کنیم. تغییرات واقعی در مقیاس می‌تواند خیلی زیاد باشد اما تشخیص آن برای سمت منطقی مغز ما دشوار است. ما می‌توانیم آن‌ها را اندازه بگیریم و به خودمان ثابت کنیم که اشیاء کوچک‌تر می‌شوند اما باز هم وقتی می‌خواهیم چیزی را در پرسپکتیو بکشیم مردد می‌شویم.

آموزش نقاشی حقه‌ی تغییر اندازه و فضا می‌تواند برای یادگیری پرسپکتیو کمک زیادی به شما بکند.

نحوه‌ اندازه‌گیری برای مقیاس

تا به حال دیده‌اید یک نقاش یک مداد را مقابل خود نگه داشته و چشمان خود را تنگ کرده باشد؟ فکر کرده‌اید چرا نقاشان این کار را انجام می‌دهند؟ این کار یک اندازه گیری ساده است. هنگامی که یاد می‌گیریم چطور نقاشی را در پرسپکتیو بکشیم  مغز ما به راحتی می‌تواند ما را فریب دهد بنابراین یک اندازه گیری ساده با نوک مداد روش بسیار خوبی است.
اندازه‌گیری با هدف‌های زیر انجام می‌شود:
  • فهمیدن فاصله‌ی اجسام از هم
  • به دست آوردن جای لبه‌ها
  • به دست آوردن روابط میان اندازه‌ی یک جسم
  • به دست آوردن خط مرکزی یک جسم
راحت‌ترین چیزی که می‌توانید استفاده کنید انگشت شصت و مداد است.

سه نکته‌ کلیدی که باید به خاطر داشته باشید:

  • مطمئن شوید که بازوی خود را قفل کرده‌اید. این کار باعث می‌شود که فاصله‌ی مداد با شی حفظ شود. خیلی‌ها این نکته را به راحتی فراموش می‌کنند و بازوی خود را قدری خم می‌کنند در نتیجه اندازه‌گیری تغییر پیدا کرده و ممکن است نقاشی تغییر پیدا کند.
  • سعی کنید سر خود را ثابت نگه دارید و  سوژه را از یک موقعیت ببینید. این کار شبیه گرفتن عکس به روش نور دهی طولانی است که در آن چشم شما مانند لنز دوربین است و نمی‌تواند موقعیت خود را تغییر دهد.
  • از یک مداد استفاده کنید که لبه‌ی نوک آن مسطح باشد استفاده کنید. این بدین معنا است که هنگام اندازه‌گیری اشیاء مختلف فضای کافی برای مانور دارید.


نحوه اندازه‌گیری سوژه‌های یک منظره با استفاده از مداد

چطور سوژه‌های یک منظره را با استفاده از یک مداد اندازه بگیریم

  • بازوی خود را به صورت افقی جلوی خود بگیرید و آن را به صورت باز قفل کنید.
  • می‌توانید از هر چیزی که لبه‌ی صاف داشته باشد استفاده کنید مانند مداد، خط کش یا میل بافتنی.
  • یک چشم را ببندید.
  • قسمت بالایی سوژه‌ای را که می‌خواهید اندازه گیری کنید با قسمت بالایی مداد در یک خط قرار دهید.
  • انگشت شصت را به بالای مداد حرکت دهید تا در زیر شی مورد نظر قرار گیرد.
با این کار اولین اندازه را به دست می‌آورید. حال باید انگشت شصت را در همین جا نگه دارید تا بتوانید این فاصله را با جای دیگری از نقاشی مقایسه کنید. می‌توانید مداد را به صورت عمودی یا افقی بگیرید. این کار فقط برای به دست آوردن اندازه‌ی نسبی است. چیزی که در این جا اهمیت دارد حفظ تناسب است نه خود اندازه گیری.
اگر مداد در دسترس دارید و اتاقی که در آن هستید پنجره دارد این کار را امتحان کنید حتی بدون این که چیز بکشید. بهتر است اجسام مشابهی را برای این کار انتخاب کنید که تا دور دست ادامه می‌یابند مثلا ردیف خودروها در کنار هم یا تیرک‌های یک حصار و یا چیزه‌هایی مثل آن‌ها.
یکی از دیگر از راه‌های ساده برای دیدن اشیا به صورت مجزا این است که یک برگه‌ی A4 را لوله کنید و از آن به عنوان نما یاب استفاده کنید. با این روش می‌توانید اندازه‌ی جسم را نسبت به محدویت‌های لوله‌ی کاغذ و نه در داخل کل صحنه تخمین بزنید.
وقتی کلیت یک صحنه را می‌بینیم مغز ما هر چیزی را که در جلوی ما قرار دارد می‌پذیرد و اغلب به همین دلیل است که نقاشی‌ها پرسپکتیو مسطح یا در هم ریخته دارند.

درون یک چارچوب کار کنید 

تا به حال شده در دفتر نقاشی خود شروع به نقاشی  کرده باشید و جا کم بیاورید؟ سوژه‌ها در جایی از نقاشی بیرون می‌زنند. علت آن این است که لبه‌های تصویر را مشخص نکرده‌اید. یک راه خوب این است که روی صفحه‌ای که نقاشی می‌کنید یک مرز مشخص کنید. این کار در ترکیب، موقعیت یابی و مقیاس به شما کمک می‌کند.

در دوره آموزش نقاشی یاد می‌گیرید که اصلاح اشتباهات و کار کردن روی جزئیات بخشی از نقاشی است.

ارتفاع نسبی

اگر نتوانید اندازه‌ی یک شی را دقیقا محاسبه کنید، اهمیتی ندارد مهم این است که در نقاشی اندازه‌ی نسبی اجسام نسبت به یکدیگر رعایت شود تا از لحاظ فضایی متناسب باشند. در نقاشی آتلیه سنتی اغلب از یک میل بافتنی و یک شاقول برای اندازه گیری استفاده می‌شود تا پرتره دقیق به دست آید. شاقول کمک می‌کند خطوط عمودی را تخمین بزنید و همین طور هم راستایی بین اشیاء را بررسی کنید. مثلا قرار گرفتن وسط چشم با کناره‌ی دهان در یک خط.
نقاشی واقع گرایانه یعنی بازنگری چند باره‌ی نقاشی. هر چه بیشتر روی یک سوژه کار کنید بیشتر به ریزه‌کاری‌های آن توجه می‌کنید. وقتی مدتی نقاشی را به حال خود می‌گذارید و دوباره به سراغ آن می‌روید ، متوجه می‌شوید که برخی از جاهای آن نیاز به تغییر دارد.

قرار دادن در پرسپکتیو

نقاشی همیشه یک حالت ناپایدار است. در حین آموزش نقاشی مبتدیان اغلب وقتی می‌گویند: «وای باز هم خراب شد. من در نقاشی هیچ استعدادی ندارم.» و امید خود را از دست می‌دهند. در حالی که اصلاح اشتباهات و کار کردن روی جزئیات بخشی از نقاشی است و در آموزش نقاشی باید این نکته را به هنر جویان گوشزد کرد. فراموش نکنید این تکنیک‌ها برای خلق نقاشی‌های واقع گرایانه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
اگر رویکرد خاصی را ترجیح می‌دهید می‌توانید به آثار هنرمند کرنیش، آلفرد والیس بیندازید که رویکرد منحصر به فردی نسبت به پرسپکتیو داشت. او اشیاء را در اندازه‌ی نسبی بر اساس اندازه‌ای که از نظر او مهم بود نقاشی می‌کرد. اگر از نظر او قایق مهم‌ترین چیز بود آن را بزرگ‌تر از همه نقاشی می‌کرد. پرسپکتیو از یک نقطه او را راضی نمی‌کرد و بیشتر احساسی با این موضوع برخورد می‌کرد. سعی نکیند همه چیز بی نقص باشد هر از گاهی یک پیچ تاب هم به آن بدهید.
یکی دیگر از نمونه‌های معاصر، هنریته سیمسون است که به تازگی جایزه‌ی 25000 پوندی تردنیدل را برنده شد.