ترس از آسانسور یکی از ترس‌های رایج است که زیاد با آن مواجه می‌شویم. در حالی که دوری کردن از  آسانسور نسبتا کار ساده‌ای است، ترس از آسانسور می‌تواند  آزار دهنده و گاهی اوقات خجالت آور باشد. این که مجبور باشید برای رسیدن به دفترتان از پله‌ها استفاده کنید برای سلامت قلب و عروق بسیار مفید است، اما وقتی همکاران‌تان از شما می خواهند سوار  آسانسور شوید تا در مورد یک مسئله‌ی کاری صحبت کنید و مجبور هستید توضیح دهید که نمی‌توانید؛ یا وقتی وسایل زیادی با خود حمل می‌کنید و مجبور هستید به طبقه‌ی آخر ساختمان بروید؛ استفاده نکردن از  آسانسور دیگر کار ساده‌ای نیست و مشکلات زیادی به وجود می آورد.

چطور باید بر ترس از آسانسور غلبه کنید که بتوانید مثل دیگران از آن استفاده کنید؟ اول از همه باید بفهمید دقیقا از چه می ترسید. ممکن است از خود آسانسور وحشت داشته باشید یا ممکن است کلاستروفوبیا یا همان ترس از جاهای تنگ باشد. فکر کنید ببینید از بودن در آسانسوری که حرکت نمی کند هم وحشت دارید یا نه و  به این شکل متوجه می شوید دقیقا چه ترسی را باید از بین ببرید. 

سپس بهترین کار مراجعه به روانشناس یا استفاده از روش‌هایی است که آن‌ها برای درمان چنین مشکلاتی استفاده می‌کنند. در این مطلب ما سه روش درمانی اصلی ترس‌های بیمار گونه  را بررسی کرده‌ایم که می‌توانید از آن‌ها نکات مفیدی بیاموزید. 


روانشناسی رفتاری نوعی بازسازی همبستگی اندیشه ها و شیوه ای برای غلبه به ترس از آسانسور است.

روانشناسی رفتاری

در روانشناسی رفتاری انسان به عنوان ماشینی که ورودی و خروجی دارد بررسی می شود. برای مثال شکلات به یک مزه‌ی خوب مرتبط است و این روی انتظارات آینده‌ی ما از شکلات تاثیر می‌گذارد. معروف‌ترین مثال روانشناسی رفتاری مثال «سگ پاولو» است. پاولو که یک محقق بود توانست کاری کند سگ‌ها با شنیدن صدای زنگ که به غذا مربوط شده بود بزاق ترشح کنند. در نهایت پاولو موفق شد حتی بدون وجود غذا و فقط با صدای زنگ کاری کند که غدد بزاقی سگ عکس‌العمل فیزیکی نشان دهند. 

ممکن است آسانسور به افتادن یا گیر کردن ربط داده شده باشد که این می تواند نتیجه‌ی تجربه‌ای بد در کودکی یا تجربه‌ای نیابتی مثل فیلمی که دیده‌اید یا داستانی که کسی برای شما تعریف کرده است یا حتی چیزی که مرتب در ذهن‌تان تصور می کردید باشد. برای خلاص شدن از این ترس باید از طریق بی حس سازی، روابط جدیدی در ذهن خود ایجاد کنید تا جایگزین روابط منفی شوند. برای رسیدن به این هدف باید به تدریج بیشتر و بیشتر خود را در معرض ترس از  آسانسور قرار دهید و همزمان کاری لذت بخش انجام دهید. مثلا در  آسانسور بایستید و شکلات بخورید یا از دوستی بخواهید به شما اطمینان خاطر بدهد. دفعه‌ی بعد در  آسانسور بایستید و درها را ببندید و دفعه‌ی بعدی به طبقه‌ی اول بروید. 

این نوع از بازسازی همبستگی اندیشه‌ها موثرترین روشی است که برای درمان این نوع از ترس استفاده می شود پس بهتر است آن را امتحان کنید. 


درمان وابسته به قوای ذهنی

این روش درمانی بر اساس نظریه‌های فروید و هم دوره‌های او شکل گرفت. بر این اساس ذهن به دو قسمت خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم می شود و قسمت ناخودآگاه گاهی اوقات در کار قسمت خودآگاه مداخله می کند. در مورد ترس‌های بیمارگونه فروید عقیده داشت که ما برای محافظت از روان‌مان منبع ترس‌ها را سرکوب می کنیم اما این ترس‌ها جاهای دیگر خود را نشان می دهند. به زبان دیگر ترس از  آسانسور اصلا ترس از  آسانسور نیست بلکه ترس از چیز دیگری است که خود را به شکل ترس از آسانسور نشان می‌دهد. این ترس احتمالا از تجربه‌ای در کودکی سرچشمه می گیرد و تا زمانی که با چیزی که واقعا از آن می ترسید کنار نیایید نمی توانید بر این ترس غلبه کنید. در این روش درمانی با استفاده از روش‌های واپس روی و تحلیل رویا سر نخ‌هایی از ناخودآگاه کسب می شود. 

خیلی‌ها نظریه‌های فروید را رد می‌کنند و امروزه تقریبا کسی از روش‌های او برای درمان این گونه از ترس استفاده نمی‌کند. با این حال افراد متفاوت هستند و روش درمانی سایکودینامیک بی فایده نیست. پس ارزشش را دارد که دلیل اصلی ترس خود را پیدا کنید و ببینید از همبستگی اندیشه‌ها فراتر می رود یا نه. 


درمان رفتاری شناختی جدیدترین و پرطرفدارترین روش درمان ترس های بیمار گونه است.

درمان رفتاری شناختی

درمان رفتاری شناختی جدید ترین روش درمان ترس‌های بیمار گونه و بسیار پرطرفدار است. این به این دلیل است که پیشینه‌ای از نتایج خوب دارد و استفاده از آن ارزان، سریع و راحت است. 

این روش درمانی با گسترش ایده‌های روانشناسی رفتاری و اضافه کردن عامل «شناختی» به آن به وجود آمده است که از روش کار کامپیوتر نشات می گیرد. مغز ما یک جور «نرم افزار» به شکل الگوهای فکری و عادات روانی دارد که می تواند روی روان ما تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد. 

ترس‌های بیمارگونه تاثیراتی منفی هستند. احتمالا وقتی در  آسانسور هستید با خود می‌گویید «الان است که بیافتد» یا «احساس خفگی می‌کنم». این‌قدر به این افکار عادت کرده‌اید که اصلا متوجه نیستید دارید چه کار می کنید و این افکار ترس شما را تشدیدمی کنند. 

پس هدف شما این است که این افکار منفی را طی فرایندی که «بازسازی شناختی» نامیده می شود با افکار مثبت جایگزین کنید. می توانید با گوش دادن به افکارتان و تکرار کردن افکاری مثبت‌تر این کار را انجام دهید. این‌ها «تاکید‌های مثبت» هستند و اگر منطقی باشند موثرتر خواهند بود. زیرا همه می دانیم احتمال این که  آسانسور سقوط کند بسیار کم و ترس ما بی اساس است. پس سعی کنید جملاتی مثل «شانس این که مشکلی پیش بیاید کمتر از یک درصد است» و «نکات ایمنی زیادی در  آسانسور رعایت می شود» و «من از کجا می دانم قرار است حادثه‌ای رخ دهد» را در ذهن خود تکرار کنید. 

این روش درمانی برای ترس‌های بیمارگونه بسیار موثر است و می‌توان آن را همراه با روش بازسازی همبستگی‌های اندیشه استفاده کرد و به موفقیت زیادی رسید. 

برای این که خیال‌تان راحت شود باید بدانید حقیقت دارد؛ شانس این که اتفاق خطرناکی در  آسانسور رخ دهد بسیار کم است. اول از همه، تمام آسانسورها یک ژنراتور پشتیبان دارند که به محض این که برق قطع شود از سوخت‌های دیگر مثل بنزین استفاده می کند تا برای  آسانسور مشکلی پیش نیاید. از طرف دیگر آسانسورها مکانیزیمی دارند که اگر آسانسور سقوط کند فورا آن را متوقف می کند. هم‌چنین براساس قانون، آسانسورها باید مرتب معاینه شوند تا همیشه درست کار کنند. بهتر است بدانید حداکثر وزنی که  آسانسور می تواند حمل کند از عددی که داخل  آسانسور نوشته شده بیشتر است و آن عدد برای پیش‌گیری از بروز هرگونه حادثه بسیار محتاطانه تخمین زده می‌شود. حتی اگر آسانسور گیر کند یک تلفن برای درخواست کمک، راه فرار و نردبان در داخل  آسانسور موجود است. 

خلاصه شانس این که در  آسانسور مشکلی پیش بیاید نزدیک به صفر است و حتی اگر مشکلی پیش بیاید احتمال این که به جراحت منجر شود بسیار کم است. 


منبع : Healthguaidance