تمرینهای آسان برای آموزش نقاشی
آیا شما از همان مرحله اول آموزش نقاشی با رسم یک دایره ساده مشکل داشتید؟ آیا هر چه تلاش میکنید هنوز خطوط مستقیم دچار انحنا و خمیدگی میشوند؟ آیا در ترسیم دو نقطه با فاصلهای معین ناتوان هستید؟ آیا تصاویر ترسیمی شما حتی پس از تکرار با دقت هر مرحله آموزش نقاشی اشتباه بهنظر میرسد؟ احتمالا این مشکلات به دلیل فقدان مهارتهای اساسی است که هنگام آموزش نقاشی نادیده گرفته میشوند. درواقع، این مهارتها برای کسی که زیاد نقاشی میکند کاملا آشکاراست، اما آنها نیز به راحتی پس از چند سال فراموش میشوند.
خط مستقیم را بشکنید
وقتی شما قادر به ترسیم یک خط مستقیم یا یک دایره صحیح نیستید:
مرحله اول
خطوط مستقیم واقعی نیستند. آنها بهعنوان کوتاهترین مسیر بین دو نقطه تنها در بردارها وجود دارند. میتوانید در این مرحله از آموزش نقاشی تقلب کنید و از یک خط کش استفاده کنید، اما به احتمال زیاد با دست خود هرگز نمیتوانید خط مستقیم رسم کنید. حتی اگر به خوبی شروع کنید، هر چه بیشتر پیش میروید اشتباهات بیشتری هم میکنید.
اگر رسم یک خط طولانی برایتان غیرممکن است، میتوانید خطوط کوتاهتری مناسب با توانایی دستتان رسم کنیم. هر چه خطوط کوتاهتر باشد، صاف کشیدن آنها راحتتر است. پس باید با خطهای صاف کوتاه تمرین را آغاز کنید.
مرحله دوم
به طور مثال میخواهید یک گل رسم کنید. میدانید که تصویر گل از یک خط مستقیم، یک دایره کامل و چند خط خمیده با زوایای دقیق تشکیل شده است. باید آن را نقطه به نقطه و به آرامی ترسیم کنید. سخت نگیرید چون نقاشی و آموزش نقاشی کار سختی نیست باید از آن لذت ببرید.
مرحله سوم
نقاشی حرفهای (خطوط صاف، دایرههای صحیح) به تمرکز نیاز دارد. نقاشی باید به واقعیت اجسام نزدیک باشد و هیچ جایی برای خلاقیت یا سبک شخصی وجود ندارد. آیا شما نیز میخواهید همیشه اجسام را دقیقا مانند واقعیت نقاشی کنید؟
اگر اینطور باشد نیازی به آموزش نقاشی ندارید چون نقاشی، رسم خطوط بیعیب و نقص نیست بلکه حفظ آرامش دست و تمرکز بر روی نتیجهی نهایی است. پس باید یاد بگیرید چطور آرام باشید و سریع و بیاحتیاط ترسیم کنید. یک مرتبه دیگر تصویر گل را نقاشی کنید. اما این بار از این قوانین در آموزش نقاشی پیروی کنید:
- خطوط بلند را به خطوط کوتاه تقسیم کنید.
- هرچه منحنی بیشتر باشد خطوط کوتاهتر میشوند.
- روی کاغذ زیاد فشار وارد نکنید.
- سریع حرکت کنید.
مرحله چهارم
آیا لذت نبردید؟ اگر چشمانتان را باریکتر کنید نقاشی کامل به نظر میرسد. حالا فضای بین خطوط را پر کنید. قوانین مرحله قبلی را رعایت کنید.
مرحله پنجم
اکنون میتوانید خطوط ترسیمی را به وسیله یک ماژیک یا فشار بیشتر مداد پررنگتر کنید. این مرحلهی آموزش نقاشی ضروری نیست و میتوانید از آن بگذرید.
مرحله ششم
وقتی نقاشی تمام میشود، شاید هیچ شباهتی به نمونه اصلی نداشته باشد اما میتوانید اثراتی از یک سبک یا شخصیت خود در آن ببینید. حتی اگر توجه کنید از نمونهی اصلی طبیعیتر به نظر میرسد چون طبیعت کامل نیست و نکتهی مهم اینکه وقتی ازمحدویتهای خود عبور میکنید، به راحتی میتوانید همه چیز را تغییر دهید. به طور متناقضی هرچه خطوط نامرتبتر باشد نقاشی شما طبیعیتر است.
مرحله هفتم
موارد زیر را تمرین کنید.
- خطوط را به چند قسمت کوچک تقسیم کنید.
- با استفاده از خطوط کوتاه دایره رسم کنید.
- به آرامی نقاشی کنید چون باعث میشود اشتباهات کوچک به چشم نیایند.
به سبک خودتان نقاشی کنید
وقتی احساس میکنید که فقط میتوانید مواردی که افراد دیگر خلق کردهاند را نقاشی کنید، هیچ نشانهای از سبک خودتان را ندارد.
مرحله اول
شما قادر به ترسیم خط صاف و دایره هستید اما کارتان خیلی خوب نیست. احتمالا باید به قوانین ریاضی و نقاشی تکنیکی متوسل شوید. در کپی کردن فوقالعاده هستید اما خلاقیت ندارید. این مرحله کمک زیادی به شما میکند اما ترفند دیگری نیز وجود دارد.
همانطور که قبلا گفتیم خلاقیت از تنوع حاصل میشود. اگر با توجه به جزییات و بدون اعمال هیچگونه تغییری نقاشی کنید، اثر متفاوتی را خلق نخواهید کرد. اثر اصلی متعلق به شما نیست و نقاشی شما هم یک کپی از آن است. منظور این نیست که روشهای آموزش نقاشی را دنبال نکنید بلکه باید خلاق باشید.
چگونه بیدقتی معقولانه داشته باشید؟ با این تمرین ساده شروع میکنیم: با لرزش دست چند شکل ساده ترسیم کنید، انگار که عصبی هستید و تا زمانی که احساس کنید دستتان آرام شده این کار را تکرار کنید.
مرحله دوم
این روش ساده آموزش نقاشی را ادامه میدهیم. این کار را به روال معمول انجام دهید، اما در مرحله 4 و هنگام نقاشی دست خود را تکان دهید. طرح چندین سر را نقاشی کنید و هر بار سطح و میزان حرکت خود را تغییر دهید.
مرحله سوم
تعجب کردید؟ هر کدام از سرها متفاوت از طرح اصلی به نظر میرسد، اما شما میتوانید نقاشی خود را تشخیص دهید. با وجود اینکه از تناسب یکسانی برای همهی آنها استفاده کردهاید اما هیچ یک به دیگری شباهت ندارد. دلیل این مسئله چیست؟
هنگامی که در حال یادگیری نوشتن بودید معلم از شما میخواست تا از روی یک الگو خطوط را تکرار کنید و مانند یک شاهکار هنری، زمان زیادی را صرف نقاشی (نه نوشتن) هر کلمه کردید و سپس با کمک زمان و تجربه روش نوشتاری و سبک خط خود را خلق کردهاید. سبک شما تغییر کرده چون میخواستید سریعتر بنویسید و افکار خود را بیان کنید نه اینکه به طور حرفهای نقاشی کنید بلکه حروف بیمعنی را بنویسید.
این قانون را روی نقاشیهایتان اعمال کنید. به هدف خود فکر کنید. سریع نقاشی کنید و حرکات منحصر به فرد دست شما فرصتی برای درخشش خلق میکند.
مرحله چهارم
باید کمی خلاقیت به سبک خود اضافه کنید. یک مرتبه دیگر درس نقاشی را انجام دهید. در اینجا تغییر مرحله به نیازهای شما منتهی میشود. تصور کنید یاد میگیرید که چطور سر اژدها را نقاشی کنید، اما اژدها در تصورات شما دهان بزرگتری دارد؟ مشکلی نیست! نیازی به آموزش دیگری ندارید، فقط قوانین را با نیازهایتان مطابقت دهید.
مرحله پنجم
موارد زیر را تمرین کنید.
- سعی کنید با لرزش دست و خطوط نامرتب سوژههای محیط اطراف خود را نقاشی کنید.
- زیاد طراحی کنید. به نتیجه فکر نکنید، فقط بگذارید دست شما حرکت طبیعی خود را انجام دهد.
- هنگام آموزش نقاشی، خلاقیت داشته باشید. اندازهها، اشکال و فاصلهها را تغییر دهید.
نسبتها را اندازهگیری کنید
وقتی که نسبتهای شما نادرست به نظر میرسد و احساس میکنید بدون خطکش یا سایر ابزار قادر به رسم خط نیستید.
مرحله اول
نسبتهای اشتباه مشکل بزرگی برای یک هنرمند محسوب میشود. خوشبختانه اگر آنها را نادیده نگیرید، به مشکل جدی بر نخواهید خورد. اول اینکه نسبتها چه هستند؟
نسبتها فاصلهی معین واقع در واحدها نیستند، بلکه بیانگر موقعیت مکانی یک عنصر را نسبت به دیگر عناصر مشخص میکنند. یعنی اگر شما بخواهید تمام تصویر را به اندازهی دو برابر بزرگ کنید، باید تمامی فاصلهها را نیز دو برابر کنید.
مرحله دوم
چشمانمان را برای دیدن و ترسیم مجدد نسبتها تربیت کنیم. برای شروع این تصویر را به اندازه دو برابر کوچکتر نقاشی کنید.
مرحله سوم
حالا یک خط کش بردارید و اندازهها را کنترل کنید. فاصله باید دو برابر کوچکتر از تصویر روی صفحه باشد. نتیجهی کار چیست؟ اگر این راهنمای آموزش نقاشی را مطالعه میکنید ، احتمالا نتیجه بسیار خوبی ندارد. توجه داشته باشید که دایرهها نیز باید دو برابر کوچکتر باشند و این کار تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. اما چطور میتوانید یک دایره را دو برابر بزرگتر نقاشی کنید، حتی اگر اندازههای اصلی را ندانید؟
ما برای بحث در مورد نسبیت به دو عنصر نیاز داریم. اندازه عنصر اول اهمیتی ندارد. اگر تنها یک عنصر وجود داشته باشد، نمیتواند غیرنسبی باشد. یک بار دیگر تلاش کنید. فقط اولین دایره را نقاشی کنید.
مرحله چهارم
حالا تصور کنید دو خط از مرکز دایره بیرون میآید. یک خط سوم فرضی وجود دارد که این دو دایره را به هم متصل میکند. میتوانید زاویه حاصل را ببینید؟ بدون افزودن دومین دایره این خط را روی تصویر نقاشی کنید.
اگر برای مشاهده زاویه مشکل دارید، زاویه را به سه قسمت تقسیم کنید، سپس مجددا هر قسمت را به سه قسمت دیگر تقسیم کنید. هر کدام از آنها 10درجه هستند.
مرحله پنجم
اکنون باید فاصله را تنظیم کنیم. چندین دایره میتواند بین دو مرکز در تصویراصلی قرار گیرد؟ این رابطه را در نقاشی خود اعمال کنید. برای اولین بار بهتر است تصویر اصلی را چاپ کرده و دایرههای دیگری ترسیم کنید، بعد از آن میتوانید به ترسیم و طراحی آنها تظاهر کنید (با نگه داشتن مداد درست بالای کاغذ / صفحه نقاشی و مشاهده ذهنی دایرهها).
مرحله ششم
تقریبا نقاشی کامل شده! حالا باید ببینیم که نسبت دایره دوم به دایره بزرگ چگونه است. تصور کردن دایره دوم درون دایره اول بهترین روش برای مشاهده نسبتها است.
مرحله هفتم
میتوانید برای اندازهگیری درستی آن از خط کش استفاده کنید. این روش آموزش نقاشی برای زمانی که چشمانتان به مشاهده نسبتها عادت نکردهاند، بسیار مفید است و به مرور زمان نیازی به طراحی کردن عناصر راهنما نخواهید داشت.
مرحله هشتم
موارد زیر را تمرین کنید.
- یاد بگیرید نسبتها را همه جا ببینید. به اطراف نگاه کنید و از خود بپرسید. اندازهی انگشتان در مقایسه با کف دست چقدر است؟ چندین طرح سر را می توانم در امتداد کمر سگم قرار دهم؟ کدام عنصر از چهره میتواند کاملا بین چشمها قرار بگیرد؟ میتوانید این آموزش نقاشی را در اوقات فراغت خود انجام دهید و تمرکز خود را افزایش دهید. همچنین، با گذشت زمان چشمتان عادت میکند که این کار را بدون آگاهی شما انجام دهد.
- اگر با بازآفرینی اندازهها مشکل دارید (مثلا به طور یکسان دو دایره نقاشی میکنید که همیشه با هم فرق دارند)، از تمرین دست برندارید. این تمرین را به اندازهای تکرار کنید تا بتوانید آنها را شبیه به هم نقاشی کرده و سپس این کار را در مورد مثلثها، مربعها و دیگر شکلها تکرار کنید. این مشکل باید قبل از مرحلهی آموزش نقاشی بعدی برطرف شود.
دست خود را آزاد بگذارید
وقتی در ترسیم خطوط موازی و متقارن به مشکل برمیخورید. همیشه خط دوم به نحوی در جهت اشتباه پیش میرود.
مرحله اول
گاهی اوقات این اتفاق برای شما میافتد که میخواهید دقت بیشتری داشته باشید و در نتیجه شما آرامتر و با احتیاط تر نقاشی میکنید و به دستتان اجازه خطاهای بیشتری میدهید. سعی کنید هر دوخط را سریع نقاشی کنید، آیا تغییری مشاهد میکنید؟
نقاشی مار از بهترین و پیچیدهترین فعالیت این مرحله از آموزش نقاشی است. در این روش شما میتوانید نسبتها را تمرین کنید، طولها را طراحی کنید، اندازه و زوایا را تغییر دهید و مهمتر از همه اینکه چگونه دست خود را به آرامی حرکت دهید. نقاشی مار ممکن است کمی دشوار باشد چون در یک نقطه ضخامت دارد و در قسمت دیگر باریکتر و دوباره ضخیم میشود و در کل نامرتب و اشتباه است. اما میتوانید آن را ترمیم کنید.
با یک ردیف دایره شروع کنید، هرکدام از آنها باید از دایره قبلی کوچکتر باشد. در انتها ردیف را با یک نقطه تمام میکنیم.
مرحله دوم
انتهای قطرهای منطبق را به هم متصل کنید. یک مار ساده را نقاشی کردید. البته آموزشهای دیگری لازم است.
مرحله سوم
حالا یک ردیف دایره نقاشی کنید اما مواضع آنها را به طور عمودی تغییر دهید.
مرحله چهارم
مجددا آنها را به هم متصل کنید.
مرحله پنجم
بیایید سطح دشواری را افزایش دهیم. مراحل قبل را انجام دهید، اما فضاهای بیشتری بین دایرهها باقی بگذارید.
مرحله ششم
اتصال دایرهها شاید سختتر شده باشد، چون باید در این مرحله کمان ترسیم کنید. این یک تمرین واقعی در آموزش نقاشی است. چند مار نقاشی کنید، کوتاه و بلند، صاف و پیچدار. هر زمان که از درستی کار خود مطلع شدید از فضاهای بیشتر بین دایرهها استفاده کنید. با تمرین مستمر و طولانی دستتان حرکات مناسب را میآموزد.
مرحله هفتم
موارد زیر را تمرین کنید.
- تصویر مار نقاشی کنید چون آسان و سریع هستند.
- با حد اکثر سرعت ممکن چندین خط موازی و موج دار نقاشی کنید.
- هنگام تماشای تلویزیون یا مطالعه، خطوط موجدار نقاشی کنید. سوژه نقاشی اهمیتی ندارد بلکه هدف آموزش حرکات سریع و بی دقت دست است.
به موجودیت و علت وجود اجسام آگاه شوید
وقتی نمیتوانید تصورات خود را نقاشی کنید، طبق مراحل آموزش نقاشی که یاد گرفتهاید همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه مراحل را فراموش میکنید یا اینکه تنها یک ژست صحیح وجود دارد.
مرحله اول
این مشکل آنقدر که فکر میکنید جدی نیست. کافی است نگرش خود را تغییر دهید. مسئله اینجاست که شما بهجای اینکه از موجودیت سوژه مطلع باشید، نحوهی ترسیم خطوط را یاد میگیرید. دو نوع اطلاعات برای حل این مشکل از آموزش نقاشی وجود دارد:
- ماتریکسی: نقطه کجاست؟ به کجا متصل است؟ فاصله میان آنها چقدر است؟ چندین نقطه در یک ناحیه وجود دارد؟
- برداری: علت وجود نقطه چیست؟ این نقطه قسمتی از چیست؟ وظیفه این مجموعه نقطه چیست؟ تاثیر آن بر دیگر عناصر چگونه است؟
اطلاعات ماتریکسی همان الگویی است که طبق آن بارها یک طرح را نقاشی میکنید. یادآوری آن دشوار بوده و در برخی موارد مفید است. اطلاعات برداری مقیاسپذیر است. یعنی زمانی که شرایط (ژست های مختلف، اندازه، سبک) را تغییر دهید، عناصر با آنها تنظیم میشوند، چرا که آنها به نسبتها متصل هستند. به طور مثال:
اطلاعات ماتریکسی برای نقاشی سر سگ
- C1 بینی
- C3 چشم
- C1-E3 دهان
- A3-E5 سر
اطلاعات برداری برای نقاشی سر سگ
- سر از دو دایره تشکیل شده است، جمجمه و یک دهان
- دهان کمی بالاتر از نیمه جمجمه قرار دارد.
- چشم دایرهای است و از اواسط جمجمه شروع میشود و با دهان مماس میشود.
- بینی بالای دهان قرار دارد، اندازه آن به بزرگی چشم است.
اگر دوست دارید چیزی را تغییر دهید، مثلا دهان باز نقاشی کنید اطلاعات ماتریکسی کاربرد ندارد چون تنها با پیروی از قوانین اندازه و مقیاسپذیری ثابت است و حتی در مواردی مثل ایجاد ژست در فضای سه بعدی کارایی کمتری دارد.
مرحله دوم
یک سوژه انتخاب کرده و آن را تحلیل کنید. دو روش برای تفکر وجود دارد (به طور مثال یک جام):
- جام از یک چهار ضلعی تشکیل شده است، سپس یک مثلث صاف زیر آن قرار میگیرد، مجددا یک خط بسیار طولانی و یک مثلث صاف.
- جام از یک مخزن تشکیل میشود و یک قسمت دایرهای که نوشیدنی در آن ریخته میشود. قسمت بالاییتر مخزن میتواند به سمت داخل خم شود تا حرکت حبابها را کاهش دهد. قسمت انتهایی مخزن به آرامی در یک پایه ضخیم ذوب میشود و پایه روی یک تکیهگاه مدور ثابت میشود.
نظر شما چیست، کدام روش بیان بهتری از یک جام شیشهای است؟ زمانی که نقاشی را آغاز میکنید اولین روش، روش سریع و عالی است اما تنها به شما طراحی یک موقعیت خاص را آموزش میدهد. ممکن است وارد دنیای سه بعدی شوید تا دورنماها و چند حرکت را یاد بگیرید اما ناگهان مشخص میشود که شما واقعا از نحوه نقاشی یک جام شیشهای اطلاعی ندارید.
مرحله سوم
مثال دیگر ساختار است. شاید بتوانید انحناهای بدن را در یک حالت یاد بگیرید، اما هیچ اطلاعاتی در مورد همان بدن در حال دویدن، نشستن و مبارزه نداشته باشید. چرا این بخش مطرح میشود؟ چه کاربردی دارد؟ چرا کوتاه یا بلند است؟ دلیل اتصال این بخش به یک قسمت خاص چیست؟
مرحله چهارم
موارد زیر را تمرین کنید.
- از کپی کردن بدون تفکر خطوط در حین آموزش نقاشی اجتناب کنید. سعی کنید یک سوژه را بهعنوان یک مفهوم کلی درک کنید. اگر شما درک کنید که چرا ساخته و نقاشی شده، قادر خواهید بود بدون شکستن قوانین آن را تغییر دهید و اثری مختص خودتان ایجاد کنید.
- حتی زمانی که نقاشی نمیکنید سوژهها را تحلیل کنید. وقتی در یک صف، اتوبوس و یا منتظر شخصی هستید. اطراف را نگاه کنید و از خودتان بپرسید: چرا اینطور بهنظر میرسد؟ هدف از آن چیست؟ با هر سوال یک پایه از اطلاعات برداری در ذهن شما گسترش مییابد.
منبع : Tutsplus