آنچه در
آموزش نقاشی به کودکان اهمیت دارد نظارت بر روند پیشرفت آنها و پیشنهاد روشهای جدید است. در پنج سال نخست زندگی کودک،
آموزش نقاشی تنها به فراهم آوردن زمان، مکان، ابزار لازم و تشویق محدود میشود. در سالهای بعد میتوانید شروع به آموزش مهارتهای جدید به کودک کنید؛ مهارتهایی نظیر نقاشی کردن مشاهدات، تمرین پرسپکتیو و کشیدن صحیح نسبتها. نباید کودکان را مجبور به تغییر سبک یا دیدگاه کنید. از کار آنها انتقاد نکنید یا سعی نکنید آن را تصحیح کنید. بیش از هرچیز آنها را تشویق کنید، به کارشان نظارت کنید و از آنها سوالات باز بپرسید. این سوالات باعث میشود کودک بهعنوان یک هنرمند جزئیات و احتمالات بیشتری را ببیند و تصور کند.
آموزش به کودکان 15 ماهه تا 5 ساله
هنر را بخشی از برنامه روزمره کنید. خلق آثار هنری را با بازی همراه کنید. اگر میخواهید از ریخت و پاش خانه جلوگیری کنید، برای آموزش نقاشی یک محوطهی مخصوص در نظر بگیرید. کاغذ بزرگی را زیر دست کودک بگذارید تا روی آن نقاشی کرده و رنگها را روی آن بریزد. از لباسهای قدیمی یک روپوش درست کنید. با پهن کردن کاغذ روی میز، کودک میتواند بدون محدودیت روی نقاشی تمرکز کند. برای آموزش نقاشی مداد شمعی و ماژیکهای قابل شستشویی تهیه کنید که در دست گرفتنشان برای کودک راحت باشد.
کودکان آموزش نقاشی را با خط خطی کردن شروع میکنند. حدود 2 سالگی این خط خطیها کنترلشدهتر و تکراری میشوند و کودک رفته رفته میآموزد مداد شمعی و ماژیک را با انگشت شست بگیرد و بیشتر روی آن کنترل داشته باشد.
در این سن وسایل و ابزار هنری متفاوتی را در اختیار کودک بگذارید. فقط روی وسایل نقاشی تمرکز نکنید، کودکان میتوانند طرحهای مختلفی را روی ماسه بکشند و یا با گل سفالگری اشکالی را بسازند و آنها را روی صفحهای بچسبانند. برای آنها رنگهای قابل شستشو، گل سفالگری، گچ، قیچیهای مخصوص کودکان و کاغذهای مختلف تهیه کنید و در محلی که دسترسی به آنها راحت باشد قرار دهید.
درس ندهید. کودک با خط خطی کردن مهارتهای حرکتی پایه را پرورش میدهد. همچنین این کار باعث پرورش خلاقیت و نوآوری میگردد و راهی برای ابراز عقاید و خصوصیات کودک است. کودک در این سن نیازی به راهنمایی ندارد و تنها باید تشویق شود. هنگامی که نقاشی میکند درکنارش نشسته و با او صحبت کنید اما به هیچ عنوان سعی نکنید به او درس دهید.
در
آموزش نقاشی از تصحیح نقاشی کودک بپرهیزید. کودکان ممکن است چمن را بنفش نقاشی کنند یا انسانهای معلق و نوزادانی به اندازه یک خانه بکشند. ایراد گرفتن از نقاشی کودک و تصحیح آن موجب از بین رفتن اعتماد به نفس کودک شده و روند طبیعی یادگیری را متوقف میکند.
مشاهده و نظارت کنید. بهجای تعریف بیجا از نقاشی کودک یا تصحیح آن، فقط نظارت کنید. بهجای اظهار نظر درباره نقاشی، درباره چگونگی نقاشی کردن نظر دهید. مثلا هنگامی که کودک نقاشی میکند، بگویید «این دایرهها رو که کشیدی نگاه کن! بعضی از دایرههای کوچک توی دایرههای بزرگتر هستند» یا مثلا بگویید « میبینم که داری از مداد رنگی نارنجی و سبز استفاده میکنی.» به او بگویید چه چیزهایی از نقاشی او را دوست دارید. برای مثال بگویید «اون خورشید بزرگ من رو به یاد یک روز کنار ساحل میاندازد.» یا «این رو خیلی دوست دارم که برگهای درخت رنگهای مختلفی دارند.»
سوالات باز بپرسید. وقتی که نقاشی کودک را میبینید نپرسید «این چیه؟» درعوض بپرسید «میشه درباره نقاشیات برای من توضیح بدهی؟» اگر برای صحبت کردن از نقاشی ذوق و شوق داشت، سوالات بیشتری بپرسید. وقتی که کودک به صورت تجسمی نقاشی میکند، معمولا داستانی را تصور میکند. پرسیدن درباره جزئیات آن داستان آنها را تشویق به کشیدن جزئیات بیشتر میکند.
هنر را به بخشی از یک روند عاطفی تبدیل کنید. چنانچه کودکتان احساسات شدیدی را تجربه میکند به آنها ماژیک و کاغذ یا مقداری گل رس بدهید. برای مثال اگر کودک کج خلقی یا قهر میکند به او پیشنهاد دهید تا یک تصویر عصبانی نقاشی کند و یا اگر غمگین است یک نقاشی غمگین بکشد. هنر به کودک کمک میکند تا احساسات شدیدی را که قادر به بیان آنها نیست ابراز کند. یک فعالیت خلاقانه که کودک به آن سلطه داشته باشد میتواند سبب ایجاد حس کنترل در او شود.
نوشتههایش را تایید کنید. حدود 2.5 تا 3.5 سالگی کودک شروع به کشیدن خطوط مارپیچ میکند که نشاندهندهی کلمات هستند. این نقاشیها اولین گام کودک در جهت نوشتن است. با رشد کودک این خطوط مارپیچ نیز پیچیدهتر خواهد شد. ممکن است کودک با مارپیچهای کوتاه یا بلندی شروع کند یا اشکالی شبیه به حروف الفبا را بکشد. این نقاشیها نشانه بسیار جالبی است از اینکه کودک این نکته را میفهمد که برای تبادل معنایی میتوان از کلمات استفاده کرد.
در این مرحله کودک ممکن است بگوید که برخی از این مارپیچها معنای خاصی دارند و یا از شما بخواهد تا آنها را بلند بخوانید. معنای خطوط مارپیچی راکه برایتان میخواند تصدیق کرده و برای خواندن باقی آنها از خود او کمک بگیرید. بگذارید کودک از متنهایی که نوشته استفاده کند. او را به دفتر پست ببرید تا «نامههایش» را (همراه با یک یادداشت) برای بستگان یا برای خودش بفرستد.
نقاشیهای کودک را به دیگران نشان دهید و از آنها نگهداری کنید. با نصب کارهای هنری کودک روی دیوار او متوجه اهمیت و جذابیت کارهایش میشود. به جای ستایش تک تک نقاشیها، آنها را در معرض نمایش بگذارید. لازم نیست تمامی نقاشیها را به دیوار بزنید. از کودک بپرسید کدامیک از نقاشیها را میخواهد به دیوار بزند و یا یک نمایشگاه متغیر درست کنید و نقاشیها را هفتگی یا ماهیانه عوض کنید. نمونه نقاشیهای کودک را در جایی نگهداری کنید تا او بتواند روند پیشرفت آنها را ببیند.
آنچه بیش از نمایش کارهای هنری او اهمیت دارد، تائید کاری است که انجام میدهد. نمایش نقاشیها در
آموزش نقاشی هرگز نباید جایگزین تشویق کلامی پیشرفت نقاشی آنها شود.
آموزش کودکان 5 تا 8 ساله
به کودک بیاموزید تا آنچه را میبیند نقاشی کند. حدود 5 سالگی میتوان
آموزش نقاشی کردن مشاهدات را آغاز کرد. در این مرحله باید به کودک بیاموزید به جای کشیدن دانش و تصورات خود از اشیا، آنچه را که میبیند نقاشی کند. برای شروع به کودک بیاموزید که به نقاشیهای خود بهعنوان یک تمرین نگاه کند. به او بگویید «تو داری یک نوع نقاشی جدید را یاد میگیری که نیاز به تمرین زیادی دارد و هرچقدر که بخواهی میتوانی تمرین کنی.»
برای کودکان چندین کاغذ و مداد تهیه کنید و با ملایمت آنها را به استفاده نکردن از پاک کن ترغیب کنید. به آنها بگویید که میتوانند یک نقاشی را بارها و بارها بکشند و بعد از تمام شدن نقاشی میتوانند خطوط اشتباه را پاک کنند. کودک را وادار به نقاشی از مشاهدات نکنید. اجبار باعث دلسردی کودک شده و یادگیری او را متوقف میسازد. به کودک اجازه دهید تا انواع دیگر نقاشی را نیز تجربه کند؛ نظیر نقاشی برپایه داستانسرایی و تخیلات، نقاشی انتزاعی یا نقاشیهای احساسی.
کشیدن اشیا جدید را به کودک بیاموزید. حدود 5 یا 6 سالگی زمان پرورش الگوبرداری و طراحی است. به جای
آموزش نقاشی از چیزهایی که قبلا یاد گرفتهاند مثل خانه، حیوانات خانگی یا درختان بهتر است اجازه دهید کودکان چیزی را بکشند که هرگز قبلا نقاشی نکردهاند. با این کار مانع تکرار عادتهای پیشین میشوید و در عین حال کودک مجبور به کنار گذاشتن آنچه قبلا یاد گرفته نیست بنابراین خسته نمیشود.
مشاهده اشکال را تمرین کنید. برای کودک توضیح دهید که او تنها یک طرف جسم را میبیند و نقاشی میکند. او را همانجایی که برای نقاشی کردن مینشیند، بنشانید و انگشت خود را دور جسمی که کودک میبیند بکشید. از کودک بخواهید تا همان کار را انجام دهد و انگشت خود را دور تا دور جسم بکشد. سپس از او بخواهید تا همان شکل را در هوا با انگشت بکشد. این کار را میتواند با انگشت و یا با مداد انجام دهد.
بدون نگاه کردن به کاغذ نقاشی بکشید. کودک را تشویق کنید تا همانطور که به جسم نگاه میکند نقاشی بکشد. کاغذی به شکل مربع روی مداد، بالای قسمتی که در دست میگیرد، بچسبانید تا کودک نتواند خطی را که میکشد ببیند. در ابتدا فقط خطوط تمرینی کشیده و هر قسمت از شکل را جداگانه نقاشی کند. پس از تمرین خطوط، بگذارید کودک تمام شکل را بکشد. کاغذ خطوط تمرینی را جایی قرار دهید که برای تمرین بیشتر و مراجعه به آن در دسترس باشد. به کودک بگویید که بدون اینکه به کاغذ نگاه کند نقاشی بکشد. بگذارید کودک پس از اینکه کشیدن یک خط را تمام کرد به کاغذ نگاه کرده و روند نقاشی را بررسی کند، اما او را تشویق کنید تا کمتر این کار را انجام دهد.
با نظارت کردن و سوال پرسیدن کودک را هدایت کنید. درست مثل کاری که برای کودکان کوچک تر انجام میدادید، از آنها سوالات باز بپرسید اما بهجای پرسیدن اینکه چه تصوری داشتی باید بپرسید چه چیزی دیدی. سوالاتی مانند «کدام طرف جسم روشنتر است و کدام سوی آن تاریک تر؟ نور کجا دچار شکست شده؟» درباره خطوط و زاویههایی که با هم میسازند نظر داده و کودک را تشویق به یافتن جزئیات بیشتر کنید. مثلا بگویید «میبینم برای گل یک ساقه منحنی خوبی کشیدی و انتهای آن در خاک فرو رفته .آیا در انتهای ساقه بخشهای کوچکتری میبینی؟ بهم بگو هر کدام کجا شروع شده و کجا تمام میشود. از نشان دادن نقاشی خود به کودک بپرهیزید و روی کاغذ او نقاشی نکنید. درست است که کودک با تقلید خیلی چیزها را یاد میگیرد اما نقاشی از آن دسته نیست.
در هر جلسه
آموزش نقاشی تنها از یک وسیله استفاده کنید. به کودک این امکان را بدهید تا از وسایل نقاشی مختلف استفاده کند. کودکان 5 تا 8 سال معمولا از مداد بیشتر استفاده میکنند چون میتوانند با آن سایه روشن بزنند. وسایل مختلف را به آنها معرفی کنید و بگذارید تجربه کنند. از عباراتی همانند «خب، اول با مداد رنگی نقاشی میکنیم و بعد با آبرنگ» استفاده کنید.
یک کتاب درست کنید. کودک در این سن از داستان سراییهایی که مربوط به نقاشیهایش است لذت میبرد. حتی ممکن است برای طولانیتر کردن داستانش، نقاشیهای دنباله دار و سریالی بکشد. آنها را تشویق کنید تا با نقاشیهایشان کتابهای کوچکی درست کنند. به آنها کمک کنید تا این کتابها را با نخ و سوزن یا گیره کاغذ به هم متصل کنند. وقتی که کتاب آماده شد آن را در قفسه کتابها قرار دهید.
آموزش به کودکان 9 تا 11 سال
روی مسائل فضایی تمرکز کنید. کودکان در این سن از به تصویر کشیدن پرسپکتیو، عمق بخشی به اجسام و دیگر موضوعات فضایی لذت میبرند. آنها شروع به کشیدن خط افق، تداخل اشیا و جزئیات دقیق میکنند. به کودک یک سری نقاشیهای فضایی پیشنهاد کنید مثلا کشیدن یک جسم از ابعاد و زاویههای مختلف. چند شکل هندسی دارای رنگ خنثی را نزدیک یکدیگر قرار دهید تا با نقاشی کردن آنها بتواند سایه زدن را تمرین کنند. بگذارید اشیای زیادی را در معرض دید خود قرار دهد و از آنها نقاشی بکشند.
نسبت را از طریق نقاشی چهره به آنها بیاموزید. یادگیری نسبت آناتومی پایه یکی از مشکلترین مسائل است. اغلب افراد سر و چشمها را بزرگتر از آنچه هست میبینند و جای چشمها را بالاتر در نظر میگیرند. ابتدا به کودکان نسبت آناتومی اصلی چهره را بیاموزید، سپس به هر یک آینهای داده و از آنها بخواهید خودشان را نقاشی کنند. پس از آن هر یک از کودکان باید به نوبت برای دیگران ژست بگیرد و بقیه باید طرحهای سریع بزنند.
بحران اعتماد به نفس را پیشبینی کنید. حدود 9 سالگی کودکان علاقه فراوانی به نقاشیهای رئال و واقعگرایانه پیدا میکنند و اگر نقاشیهایشان به نظر درست و واقعی نیاید، ناامید شده و ممکن است به این نتیجه برسند که نقاشهای بدی هستند. به منظور پیشگیری از این بحران اعتماد به نفس، برای آنها توضیح دهید که نقاشی مهارتی است که نیاز به تمرین زیادی دارد. به آنها بگویید که هروقت از نقاشیهایشان ناامید شدند، بدین معنی است که دارند به مرحله بالاتری گام میگذارند. اگر فکر میکنند نقاش بدی هستند به این دلیل است که یاد گرفتهاند چیزهایی را ببینند که قبلا نمیدیدند. حدود 11 سالگی کودکان تصمیم میگیرند نقاشی را کنار بگذارند. در این صورت به آنها مهارتهای مناسب سنشان را بیاموزید و سعی کنید آنها را با شیوههای جدید آشنا کنید تا انگیزهی خود را از دست ندهند. در این سن مفهوم هنر را برای کودک شرح دهید. یکی از راههای پیشگیری از کاهش علاقه کودک به نقاشی این است که او را با فرمهای دیگر آشنا کنید. نقاشی انتزاعی، نقاشی کتابهای مصور یا طراحی میتواند اعتماد به نفس کودکی که سبک رئال را دنبال میکرده بازگرداند.
چالشهای بصری و مشاهدهای برای کودکان ترتیب دهید. کودکانی که سعی در مشاهده و نقاشی اشکال به صورت واقعگرایانه داشتهاند برای مدتی و تا زمانیکه از پاسخ اشتباه خجالت نکشند، مستعد فراموش کردن بخشی از آموختههای قبلی هستند. آنها را کنار یک درخت یا قطعات چوب ببرید و برایشان توضیح دهید که قصد دارید با هم تمامی رنگهای موجود در یک شاخه را بررسی و مشاهده کنید. برایشان چالشی ترتیب دهید که در آن باید درختی را بدون استفاده از رنگ قهوهای بکشند و بهجای استفاده از رنگ قهوهای، از مخلوط کردن رنگهای مختلف به رنگ چوب برسند.